دردی‌ست غیر مردن|سختی‌های داستان‌سرایی

صبحْ برای او با فکرِ هولناک‌بودنِ داستان‌سُرایی آغاز شد؛ با یک اطمینانِ برآمده از نوعی تجربه‌ی شهودی. اینْ او را مضطرب کرد. در ادامهْ به شخصیت‌پردازی فکر کرد؛ به اینکه چطور در نود‌و‌نُه درصدِ مواردْ پرداختنِ شخصیت، بیشترْ ردیف‌کردنِ مشتی ویژگی _و نه حتا صفت_ را می‌ماند. و بعد… باز در نود‌و‌نُه درصدِ مواردْ نویسنده […]

درباره‌ی نوشتن|در ستایش نویسندگی

نوشتن، برای من برمی‌گردد به زمانی که حرف‌های زیادی برای گفتن داشتم. اما نه گوش شنوایی وجود داشت و نه توان بیان‌کردن در من بود. خودم بودم و یک دفتر و خودکار. وقتی بازی‌های روزگار نفس‌گیر می‌شد،‌ شکایت‌هایم را در دل دفتر مکتوب می‌ساختم. دلیلش را به درستی نمی‌دانستم. اما وقتی صفحات دفترم حسابی پر […]

نوشتن|رمز موفقیت یک نویسنده

نوشتن یک هنر و مهارت والاست.نوشتن ذوق می‌خواهد. پشتکار می‌خواهد.انگیزه می‌خواهد.نوشتن یک نوع تخلیه‌ی ذهن است از زیبایی‌ها، زشتی‌ها، دلتنگی‌ها، دل‌مشغولی‌ها و… . اگر می‌خواهیم نویسنده شویم (+) باید زندگی‌مان را با نوشتن گره بزنیم. نوشتن باید اولویتمان شود. نوشتن باید جزء جدایی‌ناپذیر زندگی‌مان گردد.نوشتن باید مانند خون در رگهایمان جاری و ساری شود. با […]

قدرت کلمات در تصویرسازی متن|چند قاشق خلاقیت با کلمات

به نوشتن که پناه می‌برم ظرفیت زیاد کلمات مرا به هیجان می‌آورند. به هرچه می‌نگرم می‌بینم ما نه تنها به شناخت شخصیت‌های داستانی، که مهم‌تر از آن برای شناخت شخصیت‌های زندگی‌مان به واژه‌ها نیاز داریم. ما برای گفت‌وگو با افراد نیازمند کلمات هستیم (+). اینکه از زندگی دور افتاده‌ایم و همدیگر را درک نمی‌کنیم علت […]

کاریکلماتورهای من|نوشتن به وقت کاریکلماتور

از وقتی کاریکلماتور را شناختم، عاشقش شدم. جملاتی که بی‌مهابا منظور می‌رسانند و تکمیل می‌کنند ناگفته‌ها را. هر موقع جمله‌ای به ذهنم می‌رسید که به دلم می‌نشست، سیاهه می‌کردم. دوست داشتم به همه‌ی دوستانم نشان بدهم و نظرشان را بدانم. یک روز که تلگرام را باز کردم، پیام سنجاق شده‌ای دیدم: «کاریکلماتورهای خانم جاجرمی» سریع […]

نوشتن|شوق نوشتن با مدرسه‌ی نویسندگی

تیک‌تاک عقربه‌های ساعت آزارم می‌دهد‌.به آن چشم دوخته‌ام و گوشه عزلت گرفته‌ام. انگار بدم نمی‌آید زمان را به سادگی از دست بدهم. چه‌چیزی در من گم شده است؟چه اتفاقی در وجودم نهان شده که انگیزه‌ی فعالیت را از من ربوده است؟ به گوشه‌ی اتاق می‌نگرم.دفاتر و قلم‌های رنگارنگ چشمک می‌زنند.درون سینه‌‌‌ام، حرف‌های زیادی تلنبار شده.دوست […]

شاهراه رویایی|لذت نوشتن با کتاب شاهراه تاثیرگذاری

به بهانه‌ی یکی از تمرین‌های کلاس وبلاگ‌نویسی سری به کتابی (+) زدم که تنها در چهار روز و آن هم در مسافرتی دلنشین به اصفهان خوانده‌بودم. کتابی که نویسنده‌اش همچون نامش که پرنده‌ای بی‌پرواست، آرام بر شانه‌ی زندگی‌ام نشست و مرا از چرتی عصرگاهی اما در غروبی نابهنگام بیدار کرد. او که همچون مبدّلین حرفه‌ای […]

مرا بخوان تا بگویم چه قدر فروتن هستم!|چرا انتظار بازخوردگرفتن احمقانه است؟

نوشتن اظهارِ فضل است زمانی که نویسندهْ به این فکر می‌کند که حتی یک نفرِ دیگر باید این‌ها را بخواند. می‌توانم بگویم این تعمیم‌دادنِ شخصی‌ترین‌ها به عمومی‌ترین‌ها و انسانی‌ترین‌ها به کیهانی‌ترین‌ها، یکی از بنیادی‌ترین روش‌ها برای کسی‌ست که نه از اظهارِ فضل که از اظهارِ خودش بیزار است. و این می‌تواند آموزه‌ی استادِ او باشد […]

با زیادنوشتن از دام چه‌کنم‌چه‌کنم نجات یابیم|چرا باید زیاد بنویسیم؟

گاهی در صحبت‌های دورهمی یا در سخنرانی که از تلوزیون پخش می‌شود یا در شبکه‌های اجتماعی به جمله‌ای برمی‌خورید که ممکن است شما را به تفکر وادارد. شاید این جمله از ضروریات یا آرزوهایتان باشد. که اگر این باشد تا اتمام سخنرانی شما را در دنیای خود غرق می‌کند و هیچ نکته‌ای از این سخنرانی […]

قدرت کلمات|چرا باید به قدرت کلمات اهمیت بدهیم؟

تابه‌حال شده با خواندن جمله‌ای دلتان بلرزد؟ یا کلماتی باعث شود مو به تنتان سیخ شود؟  اگر تجربه خواندن رمان عاشقانه یا جنایی خوب را داشته‌باشید حتمن می‌دانید با شروع داستان دیگر نمی‌توانید کتاب را زمین بگذارید و غرق پیچ و خم آن می‌شوید تا ته‌تویش را دربیاورید. هر چه کتاب بهتر نوشته شده‌باشد صحنه‌ها […]