نوشتههای ما بیشتر از هرچیزی به یه ساختار حسابشده احتیاج دارن. دیگه وقت اون رسیده تا رعایت نظم توی نوشتن رو جدی بگیریم. حالا چطور؟ ادامه مقاله رو دریابید
مهندس اون قلم و کاغذ رو بردار بیار
چایبهدست به ساختمون روبهروی خونمون نگاه میکردم. از اون افکار سمی موقعخواب اومد توی سرم. فکر اینکه چرا آجرها نمیتونن با ابعاد بزرگتری ساخته بشن. شاید اگر آجرها بزرگتر بودن، ساخت ساختمونها هم زودتر تموم میشد. البته دروغ چرا؛ قبل از فکر کردن به این موضوع، یه جا شنیدم که بهترین نوشتهها از وجود ویرگول بیبهره هستن. کوتاه و قابلفهم!
بعد به قسمتهای مختلف ساختمون فکر کردم. قسمتهایی که به کوتاهی واژهها بودن. بعضی از اون اجزا قدرتی داشتند شبیه به همون قدرت کلمات. معنادار در جز و معنادارتر در کل. چقدر چینش منظم کلمات در کنارهم لذتبخش و مفید هستن.
چون نهد یک واژه را نویسنده کج، تا ثریا میرود دیوار کج
حالا چی میشد اگه همین آجرهای نوشته ما بلندتر بودن؟ میشد راحت تغییرش داد؟ میشد توی ذهن جابهجاش کرد تا آخرش بشه اون چیزی که هدف نوشتهی ما بود؟ تا حدی قانع شده بودم که چرا کوتاه و مفهوم بودن مهمه. تا رسیدم به این بیت گهربار از حضرت صائب تبریزی
خشت اول گر نهد معمار کج / تا ثریا میرود دیوار کج
همین کج بودنِ بسیار جزئی از یک آجر در نهایت منجر به شیب زیاد دیوار میشه. چیزی شبیه به اثرِ پروانهای. از وقتی با این پدیده آشنا شدم، همیشه به این فکر میکردم که چرا بال زدن پروانه توی یه نقطه از جهان باعث گردباد توی قاره دیگه میشه؟ شاید با کمی رعایت قوانین جملهنویسی بتونیم جلوی گردباد رو در نوشتههای خودمون بگیریم. نه؟
ما محکومیم به رعایت نظم در نوشتن
شما در مسیر نویسنده شدن باید از چینش کوچکترین کلمات روی کاغذ، بزرگترین نتیجه رو بگیرین. همه چیز باید مجیز و آسون نوشته بشه. این یعنی نظم در نوشتن. در تمام اتفاقات زندگی اثر بالپروانهای رو به خاطر داشته باشین. اینجاست که مراقب کلمات ردوبدل شده توی ذهن و روی کاغذمون هستیم. با هر کلمهی اشتباه و حتی زیادی به کار بردن واژهها، باید منتظر یه سونامیِ بیرحم در انتهای نوشته خودمون باشیم. شاید بتونیم این نتیجه رو بگیریم که معماران و مهندسهای ساختوساز به خوبی با اثر پروانهای آشنا هستن.