بعضی از ما ایدهای برای نوشتن در ذهنمان داریم، اما نمیدانیم که آیا این ایده ارزش وقتگذاشتن را دارد یا نه؟
بیشتر ما دنبال یک فرمول هستیم. یک قالب مشخص و اندازهگیری شده که متن خود را مانند خمیر شیرینیپزی در آن بگذاریم و مطمئن شویم همهچیز درست از آب درمیآید. چون میخواهیم ارزشش را داشته باشد.
ارزشش چطور مشخص میشود؟ اینکه مخاطب عام آن را بپسندد؟
اغلب مردم فقط از چیزهایی خوششان میآید که قبلن خواندهاند. همین باعث میشود که ما فکر کنیم باید حتمن شبیه فلان نویسندهی موفق بنویسیم تا اصول درستنوشتن را رعایت کرده باشیم و داستانمان خواندنی باشد.
سرانجام به جایی میرسیم که شاهد نسخههای کپیشده از آثار نویسندههایی خاص خواهیم بود. فاجعه اینجاست که اغلب آثار مذکور در گذر زمان بیمایه و محتوا میشوند و نثرشان به قدری ضعیف است که تحولات زبان و ادبیاتفارسی را تاب نمیآورند. آنوقت ما میمانیم و قالبهای ناکارآمدِ کهنه و استعداد تباهشدهمان.
پس این سوال از پایهواساس غلط و گمراهکننده به نظر میرسد. توصیهی من این است که شکل خودتان بنویسید. اصالت نوشتههایتان را حفظ کنید و مهارتتان را ارتقا دهید. هر موقع متوجه شدید نوشتههایتان شبیه فلان نویسنده یا شاعر شده، از راهکارهای زیر استفاده کنید:
اصالت نوشتههایت را دریاب
با خودتان جلسه بگذارید و نوشتهای از آن نویسنده را مانند یک کالبدشکاف واکاوی کنید. کلمات، ترکیبها، شکل جملهسازی و انتخاب افعال. بررسی کنید چه چیزی در آن نوشته هست که توجه شما را جلب کرده؟ چرا آن نوشته را دوست دارید؟ الگو گرفتن از هنرمندان بزرگ بهترین شیوه برای تمرین نویسندگی است؛ اما قرار نیست ما به نسخهی بدل آنها تبدیل شویم. بدست آوردن اصالت در نوشتههایمان، مهمترین دستاوردی است که در مسیر نویسندگی باید برایش تلاش کنیم.
چهارچوبهای کهنه را کنار بزن
چهارچوبها را بشناسید و آنها را بشکنید. کار جذاب و سختی است و شاید توسط عدهای توبیخ شوید. اما خلاقیت لازمهی رسیدن به اصالت است. همهی ما دنیا را یک شکل نمیبینیم. پس تداعیهای ما، شیوهی بیان و به تصویر کشیدنشان هم منحصربهفرد است. یادتان باشد که قرار نیست همه را در جریان فرآیند تمرینهایمان بگذاریم. تمرینهای ما در این تکنیک بهتر است پیش خودمان بماند و مانند یک اختراع به آن نگاه کنیم. از اشتباه کردن نترسید. شما باید آنقدر خطا کنید تا راه درست خودتان را بیابید.
زبانآور باش
زبان را جدی بگیرید. روی واژهها حساس شوید. شکل بیانشان، حسی که از تلفظ آنها به شما دست میدهد، رسمالخط و حتا بازگردانی آنها به زبانهای دیگر. کنجکاوی در وادی کلمات به شما کمک میکند تا علاوه بر تقویت دایرهی لغات، به شگفتیهایی برسید که پیش از این با تقلید، از نگاهتان مخفی مانده بود. وقتی کلمات برایمان جدی شوند، میتوانیم پشتپردهی افکار نویسنده زا بخوانیم. نگاهمان عمق بیشتری از متن را میبیند و به مرور توانمندیمان در بهکارگیری کلمات و ساخت جملات بیشتر میشود.
4 پاسخ
با رد شدن از چارچوبها خیلی خیلی موافقم. جولانگاه خلاقیت همونجاست.
دقیقن. خلاقیت توی هیچ چهارچوب اداری و آزارگری، گیر نمیکنه.
درود مبیناجان
حسی که از تلفظ واژهها به من دست میده، رسمالخط و بازگردانی آنها به زبانهای دیگه رو خیلی دوست دارم. شاید همین تفاوتهاست که باعث میشه من عاشق زبانها، گویشها و لهجههای مختلف باشم. ایران چهارفصل هزاررنگ را دوست دارم.
❤