بارها پیش آمده که همهی ما به فراخور کار یا تجربههای روزانهمان تصمیم به نوشتن و انتشار یادداشت روزانه گرفتهایم. اما آیا با اصول یادداشتنویسی آشنایی دارید؟ در ادامه دو یادداشت مهم را از رضا بابایی میخوانیم.
یادداشتنویسی چیست؟
«یادداشت/ note»، کوتاهترین قالب نوشتاری است؛ اگر «گزینگویه» را قالب به شمار نیاوریم. پس از یادداشت، «مقاله/ essay» و پس از آن کتاب است. سابقهی مقالهنویسی به قرن شانزدهم میلادی میرسد و نخستین نوشتارهایی که در این قالب ظهور کردند، به قلم کسانی مانند مونتنی فرانسوی و فرانسیس بیکن انگلیسی(۱۵۶۱-۱۶۲۶) است؛ اما یادداشتنویسی، پیشینهی طولانیتری دارد؛ زیرا اکثر رسالههای کوتاه علمی در گذشتههای دور و نزدیک، شبیه همین قالب نوشتاری است.
اگر بخواهیم قالبهای نوشتاری را با انواع شعر فارسی مقایسه کنیم، کتاب مانند قصیده یا مثنوی بلند است، مقاله مانند غزل، و یادداشت همچون رباعی است. در یادداشت، نویسنده باید در زمینی کوچک، خانهای بسازد که همۀ بخشهای یک سازهی مسکونی را دارا است. در کتاب یا مقاله، زمین بیشتری در اختیار نویسنده است. بنابراین در نقشهکشی برای پيشبرد مطالب دستش بازتر است و هر کاری میتواند بکند؛ اما یادداشتنویس مانند معماری است که باید در زمینی به مساحت ۴۰ متر مربع، خانهای بسازد که اتاق خواب و پذيرایی و آشپزخانه و سرویس بهداشتی و اندرونی و بیرونی داشته باشد.
تفاوتهای یادداشت و مقاله
۱
ساختار یادداشت، باید هنریتر باشد تا بتواند به مقصود برسد؛ چنانکه زمین شما هر قدر کوچکتر باشد، باید در نقشهی مهندسی ساختمان، هنرمندانهتر عمل کنید تا به آنچه میخواهید برسید.
۲
ارجاعات مکرر به منابع در یادداشت، زائد است؛ بر خلاف مقاله و کتاب که بخش مهمی از اعتبار آنها، در تعداد منابعشان است. این تفاوت، از آنجا آب میخورد که محتوای یادداشت، از جنس «نکته» است و یادداشتنویس، نکتهگو است؛ اما محتوای مقاله، از نوع «مطلب» است و مقالهنویس، یا باید نظریهپرداز باشد یا در پرورش نظریهای، مهارت و دانش کافی داشته باشد.
۳
یادداشت، به دلیل کوتاهی و نقشهی مهندسی آن و نیز به دلیل محتوای نکتهسنجانهاش، باید از ادبیاتی آوانگارد برخوردار باشد؛ یعنی مؤلفههای ادبی یا هنری یا سَبکی آن، قویتر باشد. بنابراین یادداشتنویسی، فقط از عهدهی کسانی برمیآید که افزون بر ذهن تحلیلگر، قلمی توانمندتر نیز دارند.
۴
با ورود وبلاگنویسی و سپس استاتوسنویسی در فیسبوک به جهان نوشتاری فارسیزبانان، یادداشتنویسی در ایران وارد مرحلهای تازه شد و در گروههای موبایلی، اوج گرفت. اما هنوز اکثر نویسندگان در این گروهها، از یادداشت برای «مطلب» استفاده میکنند و نیز توانایی عبور از نثر معیار را ندارند؛ در حالی گروههای مجازی، مناسب یادداشتنویسی است و یادداشت، جای نکتهگویی است نه شرح و بسط مطالب علمی. همچنین ادبیات یادداشت، باید فاصلهاش را با نثر معیار، تا حدی حفظ كند. در واقع یادداشتنویس، اجازه و امکان بیشتری برای دخالت دادن خصلتهای فردی خود در نوشتارش دارد. بنابراین میتوان «یادداشت» را شخصیترین قالب نوشتاری شمرد. ما به تعداد مقالهنویسان، سبک ویژه نداریم؛ اما علی القاعده باید به شمار یادداشتنویسان، سبک یا شبهسبک داشته باشیم.
۵
خطای رایج در میان نویسندگان، این است که گمان میکنند مقاله، بخشی از کتاب است و یادداشت بخشی از یک مقاله. هرگز! یادداشت و مقاله و کتاب، سه قالب با سه هویت و با سه ساختار متفاوت است.
۶
در یادداشت، حتی یک کلمهی زائد، عیب محسوب میشود؛ اما در مقاله تا چند پاراگراف بیهوده هم بخشوده است.
۷
شما از دو راه میتوانید در یادداشتنویسی به مهارت برسید: یک. تأمل و درنگ در یادداشتهایی که یادداشتنویسهای ماهر نوشتهاند؛ دو. تأمل و درنگ در یادداشتهایی که یادداشتنویسهای ماهر نوشتهاند. يعنی در واقع یک راه بیشتر وجود ندارد.
۸
آن مقدار که یادداشت به طنز و شوخی نویسنده با خواننده نیاز دارد، مقاله و کتاب ندارد.
۹
در یادداشت، نویسنده نباید گارد معلمی یا استادی بگیرد و حتی نباید خیلی جدی باشد؛ بلكه بايد خشم و نفرت و عشق و هیجان و ديگر حالات روحی و شخصیاش را – به صورت كنترلشده- در نوشتهاش بروز دهد.
۱۰
شروع زیبا و پایانبندی استادانه در یادداشت، از اهمیتی فوق العاده برخوردار است؛ مثل رباعی که بهواقع در مصرع چهارم به دنیا میآید؛ یعنی آغاز واقعی او در پایان او است.
۱۱
تاریخ مصرف یادداشتها زودتر از مقاله منقضی میشود؛ اما این عیب نیست؛ چون زمان اصلی برای انسانها، زمان حال است. اگر یادداشتنویس، هوس ماندگاری در تاریخ دارد، باید در فرصتی فراخ، برخی یادداشتهای خود را پروردهتر کند و در موضوع نیز سراغ مسائل عامتری برود.
۱۲
شمار یادداشتنویسان حرفهای در ایران، فعلن کم، اما رو به افزونی است و با ورود هر یادداشتنویس به عرصهی فرهنگ نوشتاری کشور، بخشی از قابلیتهای این قالب نوشتاری مهم، کشف یا برجسته میشود.
رضا بابایی پس از یادداشت فوق، در مطلب دیگری نیز دربارهی یادداشتنویسی نوشت، که مطالعهی آن برای آشنایی بیشتر با این قالب، خالی از لطف نیست:
چهارده نکته دربارۀ یادداشتنویسی
۱
وظیفهای که پاراگراف در مقاله و کتاب دارد، در یادداشت بر عهدهی جمله است؛ یعنی هر جملهای در یادداشت، باید آن را یک قدم به جلو ببرد یا زمینه را برای پیشروی آماده کند.
۲
نویسندگان حرفهای، بهویژه یادداشتنویسان، از همهی وقت و هنر و توان خود استفاده میکنند که در سادهترین و سرراستترین شکل ممکن بنویسند و چندان به زیبانویسی و حواشی دیگر نمیاندیشند؛ زیرا میدانند که زیباترین جمله، سادهترین جمله است.
آنان مخاطبانشان را نابغههایی فرض میکنند که چندان وقت و حوصلهی درنگ در جملات و عبارات ندارند و میخواهند با نیمنگاهی که به نوشتهای میاندازند، مقصود نویسنده را دریابند و بگذرند. بنابراین هر جملهای که مفهومگیری از آن نیازمند بازخوانی باشد، یک امتیاز منفی برای آن یادداشت است؛ مگر برای تأمل بیشتر در معنای عمیق جمله.
سادهنویسی، به دو شرط، بهترین شیوهی نویسندگی است:
• به اسلوب نوشتار پایبند باشد و به دام گفتارنویسی مبتذل نیفتد؛
• سادگی در عبارتپردازی بهانهای برای سطحینویسی و ابتذال علمی نشود.
۳
یادداشتنویسان حرفهای تا به نکتهای یا زاویهای نو یا بیانی جدید برای مطلبی کهنه دست نیابند، دست به سوی قلم نمیبرند.
۴
صداقت، صراحت و صمیمت، سه رکن یادداشتنویسی است؛ زیرا هر چه قالب نوشتار کوتاهتر باشد، فاصلهی نویسنده با خواننده کمتر است؛ بنابراین به صمیمت و صداقت بیشتری نیاز است.
۵
یادداشت، زندهترین و بهروزترین قالب نوشتاری است. تا میتوان از این قالب نوشتاری باید در طرح مسائل فکری، فرهنگی و سیاسی روز استفاده کرد و بررسیهای جامع علمی را به قالبهای دیگر، مانند کتاب و مقاله سپرد.
۶
در زمین بزرگ میتوان خانهای ساخت که از هیچ نقشهای پیروی نمیکند؛ اما در زمین کوچک نمیتوان. یادداشت هم به دلیل کوتاه بودن آن (نسبت به کتاب و مقاله)، بدون نقشهای سنجیده و ظریف برای چینش و پیشبرد مطالب، در واقع یادداشت نیست؛ بخشی از یک مقاله یا کتاب است.
۷
پیشروی نویسنده در یادداشت دو گونه است: افقی؛ عمودی. در پیشروی افقی، نویسنده نکتهای را شرح و بسط میدهد و میان کانون و پیرامون در رفتوآمد است؛ اما در پیشروی عمودی، نویسنده از کانونی به کانونی دیگر میرود و بهصورت پلکانی، یا از سطح به اعماق میرسد یا برعکس. هر یادداشتنویسی، در یکی از این دو روش مهارت بیشتری دارد.
۸
بر خلاف کتاب و مقاله، یادداشتنویسی باید پیوسته و در فاصلههای کوتاه باشد؛ وگرنه رشتهی ارتباط میان نویسنده و خواننده پاره میشود. یادداشتنویسها، بیش از نویسندگان کتاب و مقاله، به خوانندهی بالفعل نیاز دارند.
۹
یادداشت را پیش از انتشار باید چندین بار خواند و ویرایش کرد و اگر ممکن بود، غلطگیری و ویرایش آن را به دیگری سپرد؛ زیرا خطا و غلط در یادداشت بیش از کتاب و مقاله به چشم میآید.
۱۰
آن مقدار که یادداشتنویسی به مهارت در نویسندگی نیاز دارد، کتاب و مقاله ندارد. با نظر به تفاوت مؤلف و نویسنده، یادداشتنویسی هنر نویسندگان حرفهای است؛ اما هر محققی میتواند قلم تألیف به دست بگیرد و کتاب و مقاله بسازد؛ هرچند که در نویسندگی مهارت نداشته باشد.
۱۱
در میان مهارتهای نویسندگی، آنچه بیش از همه یادداشت را خواندنی میکند، غنای واژگانی است.
۱۲
هیچ چیز به اندازهی کلمات کمفایده و عباراتِ سزاوار حذف، یادداشت را زشت نمیکند؛ حتی اگر آن کلمات و عبارات زیبا باشند.
۱۳
اگر نوشتن کتاب و مقاله نیاز به دانش فراوان دارد، یادداشتنویسی نیازمند ذهن نکتهسنج و قلم نکتهگو است.
۱۴
یادداشتنویسی بر خلاف تألیف کتاب و مقاله، نه سود مادی (حق التألیف) دارد و نه اعتبار علمی میآورد. بنابراین یادداشتنویس نباید در بند نام و نان باشد.