بازخوردگرفتن برای نوشتهها همیشه چالش نویسندگان بوده و هست و خواهد بود. از همین ابتدا این مورد را گفتم که بدانید سوالات مربوط به این بحث جواب سرراستی ندارند و جوابشان به خیلی از مسائل بستگی دارد.
بعضی توصیه میکنند از بازخورد دیگران تاثیر نپذیریم. به نظر من نمیتوان بهطور مطلق اصل بازخوردگیری را در احوالات انسان بیتاثیر دانست. از آنجا که ما انسانهای معمولی احتمالا هنوز به آن درجه از عرفان نرسیدهایم که از محیط اطرافمان تاثیر نپذیریم، از دریافت بازخورد منفی ناراحت میشویم و بازخوردهای مثبت شادمان میکند.
اگر شخصی به آن درجه از عرفان رسیده که از محیط تاثیر نمیگیرد میتواند با خیال راحت نوشتههایش را منتشر کند، بیآنکه نگران چیزی باشد، این یک حالت ایدهآل است که انسانهای وارسته از پس آن برمیآیند.
انسانهای معمولی هم میتوانند روی شخصیتشان کار کنند تا به این مرحله از رهایی دستیابند و به جرگهی افرادی بپیوندند که حالات آنها با احوالات محیط پیرامونشان دگرگون نمیشود. اما اگر مثل خیلیها یک انسان معمولی هستی در ابتدای امر باید تصمیم بگیری که تمایل داری دیگران به نوشتههایت بازخورد دهند یا نه.
اگر بدون توجه به این نکته نوشتههایت را منتشر میکنی باید منتظر بازخوردهای مثبت و منفی و تاثیر عواقبش بر خودت هم باشی. حتی گاهی ممکن است هیچ بازخوردی نگیری و بیانگیزه شوی. در پس این امواج متلاطم باید یک شخصیت محکم ایستاده باشد که به دام طوفان نیفتد.
بهتر است به خودمان دروغ نگوییم. اغلب ما با متغیرهای بیرونی احوال درونمان تغییر میکند و در ادامهی مسیر نوشتن عواقبش گریبانگیرمان میشود. یک روز خوشحالیم یک روز ناراحت. روزی پر از شوق و روزی بیانگیزه. پس راه چاره چیست؟ آیا منتشر نکردن نوشتهها به بهانه عواقب بازخورد به آنها کار درستی است؟
ممکن است در ابتدای مسیر نویسندگی این راهکار مفید به نظر برسد اما در ادامه راه بههرحال لازم است که نوشتههایتان را کسی ببیند و درباره آنها نظر بدهد. ضمن اینکه مسئله انتشار مداوم میتواند تعهد شما به نوشتن و بهترنوشتن را افزایش دهد و خود انگیزهبخش باشد. پس اگر انتشار لازم است و ما هم انسانهای تاثیرپذیری هستیم چگونه خود را از اثرات منفی احتمالی بازخوردها در امان بداریم؟
تاثیر ذوقزدگی در انتشار فوری نوشته بر بازخورد
شاید یکی از دلایل اینکه نوشتههای ما مورداقبال مخاطب قرارنمیگیرد، میانمایگی نوشتهها باشد. نوشتهای که تازه از تنور درآمده به احتمال زیاد نیاز به بازبینی و بازنویسی مجدد متن در فرصتهای آینده دارد تا به پختگی برسد. فاصله زمانی که بین نوشتن و ویرایش اتفاق میافتد بسیار در قضاوت ما تاثیرگذار است.
در لحظهی نوشتن گرم هیجانات ناشی از تراوش واژهها بر صفحه هستیم که این احساسات باعث قضاوت عجولانهی ما در مورد کیفیت نوشتهمان میشود. وقتی پس از مدتی سراغ یادداشتها میرویم هیجانات کنار رفته و با چشم باز آنها را مورد بازنویسی قرارمیدهیم و کیفیت نوشته به این ترتیب افزایش مییابد.
بازخورد به نوشتههای ویرایش شده میتواند متفاوت از بازخورد به نوشتههایی باشد که در لحظه نوشته شده و همان وقت منتشرمیشوند. ما تصمیم داریم چه کسانی به ما بازخورد دهند؟
خوب است ابتدا مشخص کنیم قصدمان از گرفتن بازخورد چیست و چه کسانی قرار است به ما بازخورد دهند. آیا میخواهیم حس و حال خواننده را پس از خواندن نوشتهمان بدانیم یا میزان تاثیرگذاری مطلبمان را؟ آیا یک مطلب آموزشی نوشتهایم و میزان یادگیری مخاطب برایمان مهم است یا قصدمان درگیرکردن احساس خواننده و لذت بردنش است؟ مخاطب ما دقیقا چه کسی است؟ عموم مردم یا افراد خاصی در یک حیطهی مشخص؟
گاهی نوشتههایمان را در معرض دید عموم مردم قرارمیدهیم و از آنجا که سلیقهها و علایق متفاوت است بعضی نوشتهی ما را میپسندند، بعضی نمیپسندند و عدهای هم بیتفاوت هستند و نظری نمیدهند.
برعکس گاهی دوستانی داریم که از سر لطف و به این خاطر که ما را دوست دارند، بازخورد مثبتی میدهند. اگرچه داشتن چنین دوستانی موهبت است و ما نیاز داریم مورد تایید قرار بگیریم تا انگیزه و روحیهی ادامهی مسیر را داشته باشیم اما همیشه و همه جا نه.
گاهی نقد بیرحمانهی اثر برای ما مهم است و نظر واقعی می خواهیم نه صرفا از سر دوستی. گاهی هم نظر مثبت عموم مردم برایمان واقعیتر و لذتبخشتر است. بعضی وقتها گرفتن تایید و یا نظر منفی برایمان کافیست تا بفهمیم دید دیگران نسبت به نوشتهی ما چگونه است و نیاز است روی کدام قسمت مهارتمان بیشتر کار کنیم.
گاهی هم نیاز داریم به صورت تخصصی نوشتهی ما مورد بررسی قرارگیرد و نظر مخاطب خاص در حیطهی مخصوص خودمان برایمان کارآمد است.
نتیجهگیری
دیدیم که یک جواب قطعی برای سوال «بازخورد خوب است یا بد» وجود ندارد. با در نظر گرفتن مجموع شرایط است که متوجه میشویم اصل بازخورد برای سلامت مسیر نوشتههای ما خوب است یا بد و ما نیاز به چه نوع بازخورد و نقدی و از سمت کدام مخاطب داریم.
اما خوب است همیشه به جز مخاطب عام، دوستانی داشتهباشیم که خواستهی دقیق ما را بدانند و با توجه به نیاز ما به نوشتههایمان بازخورد دهند. مثلا در جایی که لازم است برای تقویت انگیزهی ما دوستیشان را به میدان آورند و در جای دیگر مثل منتقدی بیرحم به جان نوشتهمان بیفتند.
5 پاسخ
خیلی خوب بود لیلا جان اینو واقعن از صمیم قلبم میگم حرفات رو خیلی خیلی قبول دارم واقعن خیلی از ماها درگیر بازخورد دیگران میشیم و انقدر هم شهامتش رو نداریم که بگیم من از بازخوردهای منفی و مثبت تاثیری نمیگیریم. هر کسی دوست داره در هر کاری تحسین بشه. این اشتیاق در نوشتن بیشتر هم هست. با وجود اینا چقدر خوش به حال اونایی هست که به بازخورد اعتنایی نمیکنند و کار خودشون رو میکنن.
ممنون که نظرت رو گفتی گیابندجان
🌹🌹🌹
سلام بر لیلای خوش قلم و با احساس
متن مهم و قابل تأملی بود مخصوصآ برای من نویسنده نوعی که آغاز راه هستم و بازخوردها تأثیر مهمی در روند نوشتنم دارند و حکمم مثل یک گنجشک هست که با یک ارزن گرمی و با یک جو سردیش میشود
سلام نگارجان ممنونم