«کاریکَلَماتور» گونهای از جملات کوتاه به حساب میآید که حاصل ازدواج واژههای «کاریکاتور» و «کلمات» است. این ترکیب را «احمد شاملو» آفرید و بر روی نوشتههای کوتاه و طنزآمیز «پرویز شاپور» گذاشت. «ناصر فیض» دربارهی کاریکلماتورنویسی میگوید:
«کاریکلماتور یعنی کاری بکنیم که کلمات به تور بیفتند.»
پس بیایید 5 راه نوشتن کاریکلماتور را یاد بگیریم و کلمات را به تور بیندازیم:
1. بازی با -َ-ِ-ُ: یکی از راههای نوشتن کاریکلماتور، بازی با مصوتهای کوتاه است. نمونههایش را میتوانید در اشعار سعدی بیابید: گرم باز آمدی محبوب سیم اندام سنگین دل «گُـل» از خارم برآوردی و خار از پای و پای از «گِـل» ای «مِـهر» تو در دلها، وی «مُـهر» تو بر لبها ای شور تو در سرها، وی سر تو در جانها کاریکلماتورهای نمونه:
«برای آن که هنگام خوابیدن احتیاجی به بالش نداشته باشم، کلهام را پُـر از پَـر کردهام.»پرویز شاپور«کویر هر چه نِـگریست، آسمان نَـگریست.»حسین ابراهیمی«با مِـهرش بر دلم مُـهر محرمانه زد.»کیومرث مبشری«مرا دَرک نمیکرد، به دَرَک فرستادمش.»فاطمه شتابیوش«دلبرم در بازی حکم، هم دل میبَـرد، هم دل میبُـرد.»بنیامین نوری
2. بازی با نامهای مشهور: راه دیگر نوشتن کاریکلماتور، بازی با اسامی مشهور است. طنزنویسهای زیادی از این شگرد استفاده کردهاند. «عمران صلاحی» در کتاب «کمال تعجب» خاطرهی جالبی را تعریف میکند: «روزی شخصی به دفتر انتشارات تلفن زنگ میزند و این مکالمه صورت میگیرد: «آقای حافظ؟» «بفرمایید، من شمس هستم.» «من با آقای حافظ کار داشتم.» «حافظ رفته پیش مولوی.» شخص تلفنکننده که فکر میکند او را سرکار گذاشتهاند، تلفن را قطع میکند. درحالیکه «شمس لنگرودی» درست گفته بود؛ «حافظ موسوی» رفته بود پیش دوستش «علیشاه مولوی»!»
«علیرضا لبش» نیز با این شگرد، شعری دارد در کتاب «آخرین زلزلهی تهران»: «سعدی یک خیابان کوچک است حافظ یک پل است فردوسی یک میدان است جلال آل احمد یک بزرگراه است ما بزرگانمان را سر راه گذاشتهایم.»
کاریکلماتورهای نمونه:
«مولانا شاعری است که مو لای درز شعرش نمیرود.»احمدرضا بهرامپور عمران«رودکی چشم دیدن هیچ شاعری را نداشت.»احمدرضا بهرامپور عمران«مادر کریستف کلمب کاشف بهعمل آورد.»احمدرضا بهرامپور عمران«تناقضآمیزترین نامی که تابهحال شنیدم: شاه فقیرالله دهلوی.»احمدرضا بهرامپور عمران«وقتی صائب اصفهانی، تبریزی و نظامی گنجهای، قمی از آب درمیآید، مولوی بلخی هم حق دارد رومی باشد.»احمدرضا بهرامپور عمران
3. یک فاصله و یک دنیا تغییر: بعضی وقتها اگر بین کلمات یک فاصله بگذاریم، معنایی دیگر به ما تحویل میدهد که میتوانیم آنها را دستمایهی نوشتن یک کاریکلماتور کنیم. بیایید باز هم مثالی از سعدی عزیز بزنیم: «یکی شاهدی در سمرقند داشت که گفتی به جای سمر قند داشت.»
کاریکلماتورهای نمونه:
«وقتی از کارخانه بازنشسته شد، در کارِ خانه با همسرش شریک شد.»سهراب گلهاشم«ازدواج دوزَندگی دو زِندگی است.»میثم کاظمیراد«آدم خوار بشود، آدمخوار نشود.»حسین مقدسینیا«بعضیها تا زِندهاند، تازَندهاند.»منظر ابراهیمپور«شهردار را در شهر دار زدند.»آرش سیستانی
4. پارادوکس (متناقضنما): پارادوکس یعنی دو واژه یا دو معنی متضاد را به شکلی کنار همدیگر بیاوریم که غیرممکن باشد، مانند کچل موفرفری! «ابوالفضل زرویینصرآباد» شعری دارد که به خوبی از این آرایهی ادبی بهره برده: «نگو کار شما کار سخیفیست که بیکاری خودش شغل شریفیست.»
کاریکلماتورهای نمونه:
«سازمان خصوصیسازی، دولتی است.»مهدی دهقانی«گویی به جستجوی گم شدنیم.»عباس گلکار«آب در خشکسالی تیمم میکند.»پرویز شاپور«در جشن تولد مرگم، پایکوبی میکنم.»پرویز شاپور«ماهی در بیآبی غرق میشود.»عباس گلکار
5. تستی-کنکوری: سؤالهای تستی و چهارجوابی یکی از قالبهای طنزنویسی است. تست زیر در ویژهنامهی نوروز 1377 مجلهی گل آقا منتشر شده: «در ورزش فوتبال، توپ با کدام عضو بدن به طرف دروازه شوت میشود؟ الف) پا ب) عدسی چشم ج) حلزون گوش د) رودهی باریک»
کاریکلماتورهای نمونه:
طراح همهی تستهای زیر «روحاله کرهانی شیرازی» است.
نمیدانم زمین موقع گردش…؟ الف) پارک میرود ب) سینما میرود ج) آنتالیا میرود د) دنبال «ناهید» میرودبعضیها برای پخته شدن… الف) در دیگ میخوابند ب) در مایکروویو میخوابند ج) در زودپز میخوابند د) زن میگیرندبعضیها کودک درونشان را… الف) پارک میبرند ب) مهدکودک میگذارند ج) سر راه میگذارند د) به پرورشگاه میسپارند
راههای نوشتن کاریکلماتور بسیارند. سرتان را بیش از این درد نمیآورم، فقط میخواهم بگویم راههای نوشتن کاریکلماتور بسیارند و شما با استفاده از آرایههای ادبی و شگردهای طنزنویسی میتوانید جملاتی خلاقانه بنویسید که به دل هر مخاطبی بنشیند.
نویسنده: بنیامین نوری
یک پاسخ
عالی بود این نوع نوشتن من رو یاد گل آقا انداخت