«کسی که به دنبال بهترین شرایط برای نوشتن میگردد، هیچگاه نمینویسد.»
این جمله را در وب سایت مدرسهنویسندگی دیدم که عجیب به دلم نشست. با خواندن آن به یاد نقاشی خود که از «فریدا کالو» نقاش فقید مکزیکی کشیده بودم افتادم. درست است که فریدا زن تمام عیاری برای خودش محسوب میشود و توصیفش سخن بسیار میطلبد، ولی موضوع بحث اکنون من، او نیست، بلکه جملهی طلایی مدرسهنویسندگی است که به مذاق من بسیار خوش آمد.
جملهای خوب که چنین پیامی برای من داشت:
«اگر به دنبال بهترین شرایط باشم هرگز موفق نخواهم شد.»
در ادامهی سخن، میخواهم پای موضوع نقاشیام را که چندان هم به این مقوله بیارتباط نیست وسط بکشم و بگویم هنگام ترسیم نقاشی از چهره فریدا نیز، من به یاد درسی از دوران دبیرستان به نام «کلاس نقاشی» (برگرفته از کتاب «اتاق آبی» جناب سهراب سپهری) افتاده بودم. در آن درس، میخوانیم که معلم نقاشی، دستی در کشیدن پاهای اسب ندارد و ناچار به اصرار شاگردان اسبی روی تختهسیاه میکشد و پاهای حیوان را در علفزار محو میکند.
او در جواب آنها که گفته بودند: »لابد بلد نیست پاهای اسب را بکشد» میگوید: «حیوان را در علفزار کشیدهام تا بچرد.» حال من هم، چون نمیتوام چشمها را آنگونه که کاملا شبیه به واقعیت باشند بکشم، فریدا را با چشمان بسته ترسیم کردم و پاسخی در ذهن خود برای آن دسته از افرادی که میگویند بلد نیستی، آماده کردم: «فریدا خسته است یا شاید نور چشمانش را آزار داده و مجبور شده است آنها را همچون دهان همیشه بستهاش بسته نگاه دارد.»
باز جای شکرش باقی است که از دوران دبیرستان ترفندی رندانه آموختهام. با این اوصاف، لازم است از جانب خود بگویم: »در دنیای پر از تنش امروزی قرار نیست همه چیز را عالی بلد باشم همینکه راه راضی نگاه داشتن قلب خود را بدانم کفایت میکند.» به استناد اولین سطر از این یادداشت، بهتر میدانم در نوشتن هیچگاه کمالگرا نباشم.
هر وقت دلم خواست از هر موضوعی، فقط و فقط بنویسم. به زعم من خلق اثر توسط یک نویسنده قبل از اینکه برای خوشایند دیگران باشد برای تسکین روح خودش است. آن واژهها و جملات و ترکیبهایی که از صمیم قلب وی خارج میشوند هستند که جملهی معروف «آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند» را تعریف میکنند نه چیز دیگر و این مهم شامل حال نوشتههای ناب است.
نویسنده: لیلا پاشائی
یک پاسخ
جالب بود لیلا جان. 👍👍👍